محل تبلیغات شما

تو قصه ها یک سنگ صبور بود  و هر کس دلش از روزگار خیلی به درد امده بود

 قصه   غصه هاشو براش می گفت و بعد بهش می گفت 

خالا  بگو سنگ  صبور تو صبوری یا من صبور؟

اگه  خدا می خواست بعد از شنیدن قصه پر غصه،  سنگ صبور  از شدت ناراحتی می شکست و غم  قصه گو از بین می رفت 

و اگر نه 

این قصه گو بود که عمرش به پایان می رسید و غصه  بر او قالب میشد

حالا سنگ صبور بشنو این قصه را 

وقتی که تو از یک منطومه دیگری  تنهایی

 خیلی تنها

تو در میان انجمنی و  سخت   تنهایی

 تو با اونها فرق داری  چون احساس مسیولیت  می کنی

اصول  برات  مهمه

پایبندی به قوانین نطام خلقت  برات مهمه

و همین سبب میشه تنها بشی

تو پای ارزشهات می مونی 

 پای وطیفه ات می مونی حتی وقتی که میبیتی  که: نفس های آخرت را می کشی

من خود به چشم خویشتن دیدم که هوشم می رود  

  همه چیزت  را ا زت می گیرند و  حتی نمی توانی حقت را بگیری

زندانی ات می کنن و نمی توانی  اعتراصی بکنی

شکایت از که برم   که خانه گیست غمازم

 آدم بی عرضه ایی نیستی  ولی مجبوری  البته اونها فکر می کنن به خاطر خودت مجبوری تحمل کنی

 غافل از اینکه  به خاطر احتیاج  نیست 

 به خاطر احساس وظیفه است 

 می گن  در   دیزی   بازه

 والله فکر کنم  گربه هم  حیاش  از اینا  بیشتره

خیلی سخته که نمی خوان حتی کوچکترین دل خوشی هم داشته باشی

کوچکترین راه  برای نفس کشیدن

تنها  دل  خوشی هات  دیدن کسانی که دوستشون داری  و دوستت دارن  

کوچکنرین  دل خوشی های یک آدم  چی می تونه  باشه؟

یک  پروانه کوچیک  که دور و برت  می پره 

 و گاهی بامهربونی   صدات میکنه  و تنهایی و سکوتت رو می شکنه و بهت قوت  قلب می ده

نگرانت  میشه  و تو احساس  می کنی  یکی دلش برات می تپه

 یکی  واقعا  دوستت  داره   خودتو   دوست  داره  

نه  پولت  رو   نه  چیزایی که می تونی بهش  بدی

یکی  که نگاهش برات امیدوار کننده است

 بهت شور  جو ونی میده  

 پر پرواز  میده

 عشق و محبت  میده

 و دیگران  نمی گذ ارن بهت نزدیک بشه

 بهت  امید  بده  

 عشق بده

 شادی و احساس  لذت  بده

چون  از کارایی ات  کم میشود

 تو باید  جوری  زندگی کنی  که چرخ  اونها بچرخه

تو باید همه چیز را در خودت  خفه کنی  

 هر کس را که دوست داری پنهان و مخفی

 نگاهت رو بی

و کسانی رو که دوست داری رو نبینی 

چون  تو حق نداری کسی را دوست بداری

 تو یک ماشینی بدون هیچ حق و حقوقی

فقط در اختیار و اراده دیگران

یک کم بی انصافی نیست؟

باور کنید حنی خوابت  

 باید به اراده دیگران  باشد

 خیلی وقت ها نفست می گیره

 تعجب می کنی تا حالا چطور خفه نشدی

فقط خدا کنه عاقبت به خیر بشی

 دلم از ظلمت زندان سکندر  بگرفت

 رخت  بر بندم و تا ملک سلیمان بروم

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم

 راخت جان طلبم وز پی چانان بروم

 خوشحالم که کسی این  نوشته ها رو نمی خونه

سنگ صبور من   تو نشکن   من دلم نمی خواد  چیزی به خاطر من بشکنه 

دوست صبور من نشکن

 

 

 

دیگه یک کم صبر کردن سخت شده

سنگ صبور من تو صبوری یا من صبور

این روزها کمی عجیب است

  ,صبور ,تو ,نمی ,رو ,داری ,صبور من ,سنگ صبور ,یا من ,صبوری یا ,تو صبوری

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها